اثر :خادم خانواده ی مادر قد خمیده ام
در پی عشق و عاشقی،از همه دل بریده ام
سر زنشم نمیکنی؟ لطف تو را ندیده ام
ماه شبم بدون تو، ره به سحر نمیبرد
شکر خدا که خواب شد ،نفس زبان کشیده ام
صبر تو اُسوه بوده تا،بر من و سائلان تو
زین همه صبر ایزدی،در حرم آرمیده ام
مرحمت تو یا کریم،باب نجات ما شده
موهبتی به مزه و طعم عسل چشیده ام
این همه را نوشته ام، حق سخن ادا شود
خادم خانواده ی مادر قد خمیده ام
رضا ملایی کیان
درباره این سایت